سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غرقه شدن در یگانگی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

اگر برای کسی رشد و تعالی اهمیت داشته باشد، شکست، مصیبت، فقدان عزیزان، زندان و هر نوع فشار دیگری، مایه‌ء پیشرفت و تعالی است. چنین کسی، از هر چیزی، چه زیبا و چه زشت، پله ای می سازد برای رشد و تعالی. اما کسی که به فکر رشد و تعالی نیست،حتی موقعیت های خوب نیز بهره ای به او نمی رسانند. مانند همسران بعضی از پیامبران و امامان و اولیاء خدا. با یک مرد بزرگ زندگی می کند اما چون دغدغه‌ء رشد یا سودای سربالا ندارد، به ظواهر زندگی خود مشغول است و بهره‌ای از معرفت و آگاهی همسر خود نمی برد. 

مولانا مثال می زند: اگر طنابی در چاهی آویزان باشد و تو را در هوا معلق داشته است، می توانی آن را گرفته به سوی بالا حرکت کنی و خود را از دل چاه برهانی یا آن که به خود طناب یا دیواره‌ء چاه مشغول شده به تدریج به سوی پائین بروی و به قعر چاه برسی.

نیست جرمی مر رسن را ای عنود / چون تو را سودای سربالا نبود.

 


[ دوشنبه 90/8/9 ] [ 7:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

زمانی که فرزندم می خواست در سال دوم دبیرستان انتخاب رشته کند، او را تشویق کردم که رشته‌ء ریاضی را انتخاب کند. نه از آن رو که به مهندسی و رشته های فنی علاقه داشت و می خواست در این زمینه ادامه تحصیل دهد. بلکه بر عکس، سمت و سوی علاقه‌ء او به سوی رشته های هنری بود. اما از آنجا که استعداد ریاضی هم داشت او را به تحصیل در رشته‌ء ریاضی تشویق کردم. چرا؟ دلیل این تشویق را در «ادامه‌ء مطلب» بخوانید:

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/8/7 ] [ 9:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

آیا ما عظمت عالم خلقت را درک می کنیم که می گوئیم الله اکبر؟

این سوال مطرح است که ما چگونه می توانیم در عباداتی مانند نماز حضور قلب داشته باشیم؟ تا کنون جواب های مختلفی به این سوال داده شده است که دوستان عزیز می توانند در کتاب هایی در این باره آن را پیدا کنند. اما بنده پاسخ دیگری به این سوال می دهم. این سوال، از آن سوال هایی که حل آن، جز از طریق پاک کردن صورت مسئله امکان پذیر نیست.

این پاسخ در بادی امر، عجیب به نظر می رسد اما توضیح آن را در «ادامه‌ء مطلب» خدمتتان عرض می کنم:

ادامه مطلب...

[ شنبه 90/8/7 ] [ 8:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

 

سال گذشته در همین ایام برخی از بستگان ما قصد سفر حج داشتند. متنی که از طریق لینک زیر قابل دریافت است، هدیه ای است که به آن عزیزان دادم و اینک آن را در دسترس همه‌ء بازدیدکنندگان گرامی می گذارم تا اگر توفیق این سفر معنوی را یافتند، بهره‌ء خود را افزون تر کنند. انشاء الله. 

در ضمن به این مطلب توجه داشته باشید که این متن به صورت خلاصه نگارش شده است و برخی از قسمت های آن برای افراد کم زمینه بسیار ثقیل است. از این رو لازم است با دقت و تامل بیشتری و به همراهی یک استاد معنوی خوانده شود.

متن نامه را در قالب PDF از اینجا دریافت کنید.

 


[ جمعه 90/8/6 ] [ 11:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

یکی از دوستان در باره سخنی از بودا سوال کرده بود که آیا این مطلب صحیح است یا نه؟

مطلب منقول از بودا (که البته از دیگران نیز نقل شده است) این است: هر رنجی که می بریم از خود ماست.

آنچه در این قسمت آمده است پاسخی است مختصر به سوال این دوست عزیز و بزرگوار. مطالعه‌ء آن را به همه‌ء عزیزان جویای کمال توصیه می کنم.

این متن را در قالب PDF از اینجا دریافت کنید.


[ جمعه 90/8/6 ] [ 10:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

از دوران کودکی به خاطر دارم که روی در اداره‌ی بهزیستی شهرمان نوشته شده بود: روزی یک کار نیک انجام بده. آن موقع برای من که هنوز به طور کامل سیب آدم را نخورده بودم و از بهشت قبل از دنیا بیرون نیامده بودم و به عبارت دیگر، مثل امروز، جهنمی نشده بودم، تعجب آور بود که چرا روزی یک کار نیک؟ چرا در طول روز همه‌ی کارهای ما نیک نباشد؟ 

سال ها گذشت. تا بالاخره دستان یاری رسان خداوند مرا با پدیده‌ی عشق بی قید و شرط آشنا کرد و نسیم هایی از بهشت پس از دنیا بر جهنم من وزیدن گرفت. دانستم که آن اکسیری که مس ها را مبدل به طلا می کند همان عشق است. با خود عهد کردم که گاهی اوقات! از من کاری عاشقانه سر زند. اما دیدم که آسان نیست. از فرزندانم خواستم که شما که پاکترید، عزم خود را جزم کنید که در هر روز حداقل یک کار عاشقانه انجام دهید. اما آنها هم نتوانستد.

به حرف حافظ رسیدم که گفت: الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها.

آری کار عاشقانه یعنی آن که عملی از تو سر زند که در آن تنها و تنها رساندن خیر به دیگران مد نظر باشد و نه منفعتی که به تو می رسد. تازه آن موقع بود که پس از تأمل در اعمال خویشتن، پی بردم که هر کاری که می کنیم، به نحوی به منفعت دنیایی یا آخرتی ما مربوط می شود و بسیار به ندرت اتفاق می افتد که کاری عاشقانه و از سر خیرخواهی محض، بدون توجه به نفع دنیائی یا آخرتی آن، از ما سر زند. در بند بودن خود را احساس کردم و تصویری را که دانته در کتاب کمدی الهی از جهنم ترسیم کرده است، منطبق بر همین دنیا دیدم.

آن روایت را از پیامبر اکرم به خاطر آوردم که اگر کسی بدون هیچ نیاز و احتیاجی به ملاقات دوست خود برود، گوئی به زیارت خدا رفته است. در آن موقع بود که به این نتیجه رسیدم که اگر به من بگویند تنها یک بیت از دیوان حافظ انتخاب کن باید بگویم:

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی.


[ سه شنبه 90/8/3 ] [ 9:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]

چگونه است که گاه در بکار بردن کلمات و توصیف ها بی دقتی و بی مبالاتی می کنیم؟ کسی را به شدت می ستاییم یا به شدت تقبیح می کنیم. شدیداً می نالیم یا شدیداً ابراز رضایت می کنیم. به نحو مبالغه آمیز ابراز دوستی می کنیم یا بر عکس، ابراز دشمنی. 

   من از همسر و فرزندانم خواسته ام که کلماتی مثل: شدیداً، هرگز، به هیچ وجه، همه اش، کاملاً، صد در صد، بی نهایت، یه عالمه، فدایت بشوم، قربان بروم و امثال آن را با احتیاط و با اندیشه به کار برند. با خود بگویند آیا واقعاً من حاضرم فدای فلان کس بشوم؟ یعنی در راه او بمیرم؟ آیا این چیزی که آن را یک عالمه می دانیم، واقعاً به اندازه‌ی یک عالم است؟

   استاد اخلاقی داشتیم که یادش گرامی باد. می گفت: در تعارفات خود نگوئید: قربان شما. چرا که نه شما حاضرید قربانی او شوید و نه او لایق این است که شما قربانیش شوید. به جای آن بگوئید: مخلص شما.

 امروز که پس از چندین سال به سخنانش می اندیشم می بینم چه توصیه‌ی حکیمانه ای به ما کرده است. اخلاص بزرگترین سرمایه‌ی آدمی است. هم در مقابل خداوند و هم در مقابل بندگان. پس جز در مورد اولیاء خاص خداوند، نگوئیم قربان شما و یا قربانت بروم. در عوض بگوئیم مخلص شما.

 یکی از اساتید دیگر می گفت: آن کس که در زبان خود فاقد انضباط باشد، در اندیشه نیز منضبط نخواهد بود. آن کس که کلمات را بدون توجه به بار معنایی آن ها و با آسان گیری استفاده کند، در تفکر نیز دقیق نخواهد بود و موفق به درک دقایق علوم نخواهد شد.


[ دوشنبه 90/8/2 ] [ 9:0 صبح ] [ کـا مـر ا ن کـمـیـلـی پـو ر ]
........

درباره وبلاگ

این وبلاگ به طرح موضوعاتی می پردازد که همه آدمیان در پهنه خاک به آن نیاز دارند. چگونه زیستن و کسب آمادگی برای حیات در افقی بالاتر.

این جهان همچون رحم مادر است و ما مانند جنین. مرگ مانند تولد جنین است. مرگی در کار نیست. بلکه تولد در افقی جدید است. باید برای زیستن در آن افق برتر آماده شویم.

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 19012